ع ش ق ... دکتر سید محمود انوشه

 

بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس   

به روی اجتماع بغض و حسرت گاز اشک آور بیندازیم

بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند

اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید

اگر یک شب شقایق مرد

تکلیف دل ما چیست؟

و من احساس سرخی میکنم چندیست

و من از چند شبنم پیشتر خوابم

نزول عشق را دیدم

چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد؟

چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد؟

چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است

و در آن ذکر هم یاد خدا خالی ست

و گویی میوه ی اخلاصشان کال است

چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالی است؟

چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازار

صداقت نیز دلالی است؟