-
شادی در برابر شادی
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 16:25
سلام راستش چند وقته یه چیزایی خیلی ذهنمو مشغول کرده.. چرا پسرای جوان ما یا به طور شدید افسرده، خسته و گریزون از همه هستن، یا هم زدن به بی خیالی و هرکاری دلشون بخواد انجام میدن؟ نوجوونهای ما هم با اینکه هنوز دغدغه ی جدی ای براشون پیش نیومده اما خواه نا خواه از شرایط به وجود اومده تاثیر می پذیرن و اتفاقا خیلی شدید تر از...
-
...
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 10:50
میگویند: رو به راهی؟ میگویم : آری اگر بدانم از کدامین راه می آید ...
-
...
دوشنبه 21 دیماه سال 1388 16:43
جغرافیای کوچک من بازوان توست.. ای کاش تنگ تر شود این سر زمین من...
-
باش گلم
سهشنبه 8 دیماه سال 1388 10:37
و طلوع و سحر و فروغ و اثر و چراغ شب یلدای کسی باش گلم و بهار و نسیم و نگار و ندیم و دل آرام کسی باش گلم ابر شو باران باش برف کوهستان باش یارای پنهان باش چشمه ی جاری صحرای کسی باش گلم زندگی دریاییست پر تلاطم پر موج گاه موجی آرام گاه موجی در اوج با دلی دریایی زورق و ساحل دریای کسی باش گلم ماه و خورشید کسی- قهرمان غم و...
-
زندگی این است!
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 13:30
یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه یک روز رسد نشاط به اندازه ی دشت افسانه ی زندگی چنین است گلم در سایه ی کوه باید از دشت گذشت.... همدان
-
!
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 02:25
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست ... همدان-خوابگاه بهاره
-
شیراز!
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 12:04
شیراز دیوانه ام میکند! شیراز... شهر عزیز من حدود یک ساعت پیش از کنار دانشکده پزشکی شیراز گذشتم.... هنوز هم فشار های عصبی درونم رو اتیش میزنه! شیراز... بزرگراه چمران.. (استخر سر پوشیده ی انقلاب.. و درست کنار استخر خوابگاه دخترانه ی گلستان... وقتی خوابگاه بهاره ی خودم رو با این خوابگاه مقایسه میکنم دیوانه میشم......
-
همدان!!!
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1388 22:21
دارم میرم همدان! دانشگاه بوعلی سینا... اما من دانشگاه علوم پزشکی شیرازو میخوام... برام دعا کنین برم اونجا میدونم که همدان دلم برا مامانم تنگ میشه خیلی ی ی ی ی ی ی ی ... برام دعا کنین... یکمی دلم گرفته! از همدان میترسم!!!... فقط دلم خوشه به دوستا و گنجنامه و شهر اروم اونجا!
-
ع ش ق ... دکتر سید محمود انوشه
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 15:43
بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس به روی اجتماع بغض و حسرت گاز اشک آور بیندازیم بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید اگر یک شب شقایق مرد تکلیف دل ما چیست؟ و من احساس سرخی میکنم چندیست و من از چند شبنم پیشتر خوابم نزول عشق را دیدم چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی...
-
عبور
سهشنبه 20 مردادماه سال 1388 19:00
می شود عبور کرد از حصار این شب سیاه و سرد مثل یک شهاب ، تند و بی قرار می شود ظهور کرد در میان شاخه های سرخ و زرد مثل میوه های نوبر بهار من پر از نشستن و کسالتم مثل خواب یک جنین غرق در خجالتم ، فقط همین !
-
آغاز...
یکشنبه 21 تیرماه سال 1388 18:14
چه اعجاب انگیز است عظمت پروردگار! چه دلنشین است آوایی که،ناجی من در هم شکسته شد! روزگاری گمگشته بودم،اکنون خود را باز یافته ام؛ روزگاری نابینا بودم،اکنون دیدگانم پرفروغ است. شکوه تو به قلب من ترس را آموخت. و شکوه تو ترس هایم را از من دور کرد؛ چه گرامی بود لحظه ای که شکوه تو عیان شد، لحظه ای که همان نخستین بار باورش...