شادی در برابر شادی

سلام

راستش چند وقته یه چیزایی خیلی ذهنمو مشغول کرده..

چرا پسرای جوان ما یا به طور شدید افسرده، خسته و گریزون از همه هستن، یا هم زدن به بی خیالی و هرکاری دلشون بخواد انجام میدن؟

نوجوونهای ما هم با اینکه هنوز دغدغه ی جدی ای براشون پیش نیومده اما خواه نا خواه از شرایط به وجود اومده تاثیر می پذیرن و اتفاقا خیلی شدید تر از افراد جوون این رفتارا رو از خودشون نشون میدن؛ میزنن به خط بی خیالی، بی خیاله همه چی..پدر، مادر، خانواده، و از همه مهمتر خدا....

واقعا چرا؟ چرا آینده سازهای ایران ما باید تو این شرایط قرار بگیرن؟ پس کی میخواد راه کوروش و داریوشو ادامه بده؟ بجز یه عده ی معدود واقعا بقیه ی جوونای ما دارن از بیراهه میرن...

خیلی از این دغدغه ها و نگرانی ها به رابطه ی ناصحیح با جنس مخالف و در نهایت به ازدواج بر میگرده... یعنی خیلی از مشکلات جوونای ما به همین نیاز به جنس مخالف مربوط میشه

حالا واسه چی این همه دغدغه و نگرانی به وجود اومده؟زمان پدر و مادرای ما که این حرفا نبود. این قد آدما از ازدواج نمی ترسیدن.

اما امروز همه از بی وفایی، خیانت، دروغ و.... میترسن.اینا دلیلیه برای فرار از ازدواج البته بجز هزینه های وحشتناکو مسائلی مثه تحصیلو عدم داشتن شغل خوبو درامد کافی و....

واقعا چرا باید همچین چیزایی توی جامعه ی با فرهنگو اصیل ایرانی پیش بیاد و هر روز هم پر رنگ تر بشه؟

چرا هر روز اعتماد ما نسبت به همه چی کم رنگتر می شه؟چرا از همه چی میترسیم؟ چرا اینقد تنها شدیم؟ همه ی ما به نحوی چوب اعتماد کردن به خیلی ادما رو خوردیم و به خودمون قول دادیم دیگه هیچ وقت به بنی بشری اعتماد نکنیم!

از نظر من یکی از دلایل این بی اعتمادیا و صد البته این خیانتو دروغایی که از دورو برمون میبینیم بعضی از شبکه های فارسی زبونه(بهتر بگم افغانی زبون!!!) ماهوارس که از نظر من دقیقا واسه سست کردن بنیان خانواده ها پایه گذاری شده. این شبکه ها فیلمهایی نشون میدن که گاهی فضایی مصنوعی از خانواده ها و مسایل زندگی رو به تصویر میکشن که این صحنه ها نا خود آگاه روی جوونا تاثیر سو میذاره.و حتی خیلی فیلم ها، رادیو، نشریات و مجله های خود ایران هم گاهی مسایل ناخوشایدنو سیاهی از اتفاقات ناخوشایند بعد از ازدواج، طلاق، و قتل ها ناموسی و ... بیان میکنن که همگی باعث ترس و بی اعتمادی میشه.

حتی توی بعضی مهمونیای خانوادگی و دوستانه خیلی از شوخیها باعث بهم ریختن اوضاع میشه.

یه مسئله ی دیگه هم اینه که بعضیا با داشتن زندگی مجردی و نداشتن هیچ تعهد و مسئولیتی خیلی بهشون خوش میگذره و به نظرشون ازدواج با همه ی مسئولیتاش حماقت محضه!

این افراد برای ارضای بعضی تمایلات و کشش های ذاتی هر انسانی به اطرافیانی (که هیچ تعهدی در قبالشون ندارن)  مراجعه میکنن و به ظاهر به آرامش نسبی ای میرسن... این ادمها نمیدونن که هرچی میگذره و بیشتر توی این باتلاق فرو میرن بیشتر تشنه و حریص میشن... چون هیچ تعهدی بینشون نیس به هر دلیلی ممکنه یکیشون جا بزنه ...و طرف مقابل پس از گذروندن یه دوره سخت به خاطر شوک وارد شده بهش، به همه چیزو همه کس بدبین میشه و نمیتونه دیگه حتی به ازدواج فکر کنه.چون میترسه همسرشم همون بلا رو سرش بیاره...

البته یه چیز دیگه هم هست؛ این که ازدواج توسط اغلب مادرا چیزی در حد سربازی و برای آدم شدن پسرا معرفی میشه: "ازدوج میکنی آدم میشی و قدر خانوادت رو میدونی!"

اینا فقط تعداد معدودی از عوامل بهم ریختن اوضاع افرادیه که تو سن ازدواج هستن.واسه همین ازدواج و کلا مسائل عاطفی و جنسی شده یکی از معضلات بزرگ ما!

اینجاس که خانوما باید با با کار بردن راهکارهایی، زمینه رو برای یه ازدواج مطلوبو مطمئن ایجاد کنن. چون با توجه با مواردی که پیشتر گفته شد یه پسر میترسه که بخواد حتی به ازدواج فکر کنه.

اول باید بدونیم که یه پسر چه هدفهای اساسی ای در زندگیش داره؟

با توجه به سخنان جناب آقای دکتر علیرضا شیری(فارغ التحصیل روانشناسی دانشگاه اکسفورد-مدرس دانشگاه)، هر پسر برای ازدواج جذب زنی میشه که با اون سه چیز بدست میاره؛

این سه فاکتور عبارتند از: آرامش -  لذت مشروع جنسی -  پیشرفت.

پس دختر خانومایی که توی سن ازدواجن و خواهان یه ازدواج موفق و سالم هستن باید این چیزارو برای جذب طرفشون به کار بگیرن.

قبل از همه باید ثابت کنن که تا اخرش پای مردشون وامیستن و همیشه پایبند اون میمونن.

بعضیا میان برای خودشون یه فاکتور به نام مذهب ایجاد میکنن و اینو کاملا و شاید بیش از اندازه و اشتباه توی انتخابشون و رفتار با طرف مقابل تاثیر میدن.اما باید بدونیم که منظور کلی از مذهبی بودن برآیندی از رعایت های شرعی مثل حجاب و محرم نامحرم تا رفتارهای مذهبی مثل نماز و روزه است و مقوله ی رعایت های اخلاقی بحثی برون دینیه و هر انسانی چه مذهبی و چه غیر مذهبی ملزم به رعایتش است مثل راستگویی ، چشم پاکی و ...

لازمه که مرد بفهمه که او زنی جذابه ، منزوی نیست! شوخی را میفهمه ، بلده بخنده ، رومانس و مفاهیم عشقی را متوجه میشه و حرف برای گفتن داره، اهل هنر و فیلم و موسیقی و ادبیاته...اینجاس که باید در نظر بگیریم که مذهب با این چیزا منافاتی نداره.

ازدواج بچه های مذهبی تر در ایران چگونست؟با توجه به سخنان اقای دکتر شیری، مسائل عاطفی بچه های مذهبی تر در ایران در مجموع فرق چندانی با بقیه دختر پسرا نداره.حتی مشاوره های ازدواج و مسایل شخصیتی و رفتاری و درگیری های خانوادگی آنها هم تقریبا شبیه بقیست.مواجهه با خود کم بینی، درسته که توی دین راهکارهایی داره منتها گاهی اوقات فرد به خاطر پنهان کاری های شخصیتی خودش رو گول میزنه(بل سولت لهم انفسهم)

مثلا دختر خانومی رو در نظر میگیریم که به خاطر عقاید مذهبی، برقراری رابطه هایی به قصد آشنایی پیش از ازدواج رو برای خودش محدود میکنه.اما خب او هم حق داره انتخابی درست داشته باشه و طعم یه ازدواج موفقو بچشه.باید برای یه ازدواج خوب یه خوش آمدن زمینی وجود داشته باشه که در این دخترو پسر وجود داره.اینجاس که این دختر خانوم باید بدونه که خیلی چیزارو ما خودمون الکی سختش کردیمو دین انقدا هم سخت نیست و میتونه این راهکارهارو اجرا کنه.

همه ی ما یه چیزی رو درباره ی مردا میدونیم: اینکه مردا دوس دارن زنی رو بدست بیارن که فتح قله اش سخت باشه hard to get باشه. منظور این نیس که بعضی دخترا اشتباه میفهمن یعنی خودشونو میگیرن و الکی نشون میدن سرشون شلوغه و مرد رو بی اهمیت نشون میدن که مثلا تو خیلی هم دهن پر کن نیستی! نه اصلا منظور این نیس.با این اداهای دختر دبیرستانیها نمیشه دل یه مرد را بدست آرود و تنها مردای سطحی و بچه صفت تو این بازی ها گرفتار میشن اونم موقتی.منظور اینه که زن با اعتماد به نفس نشون میده که گوهر درونی و بیرونی داره و به دست آوردنه این گوهر مستلزم داشتن شایستگی فراوان در مرد هستش.یه خانومی میگفت که همه ی مردایی که به سمتش اومدن دنبال جذابیت های ظاهری اون بودن، اینجا این خانوم باید بدونه که این که یه مرد از این لحاظ ازش خوشش اومده خیلی هم خوبه! این داناییه این خانومه که این میل رو تبدیل به رشد و تکاپو و تعهد ازدواج میکنه.

دختر مذهبی هم از این قاعده مستثنی نیس چون مرد مذهبی ای که به سمت اون میاد مثله بقیه ی مردا دارای همین نیازهاس.یعنی باید در دختر مذهبی جذابیت ببینه چه فیزیکی چه شخصیتی.شاید کسی بگه من که نمیتونم مثه دخترای دیگه لباس خاص بپوشم یا موهامو های لایت کنم. این بهانه های ساده باید کنار گذاشته بشن.خوب پوشیدن و حجاب مرتب داشتن و خوب صحبت کردن و نیزه به سمت مردا نگرفتن و همه مردا رو شیطان ندیدن و تایید کردن گهگاهیه مردا به قصد شناخت اونا و فراهم اوردن ازدواجی موفق آیا در شرع مقدس منعی داره؟ از طرفی، مردی که به سمت دختر مذهبی میره طبیعتا اعتقادایی مشابه داره و بعیده دنبال بی بندو باری باشه.حرف دل این مردا رو گوش کنین.اونها هم زنی جذاب میخوان که تمیز و آراسته باشه و براش این مسائل مهم باشه و به ازدواج فقط به عنوان یه مسئله ی ملکوتی نگاه نکنه.بخش زمینی ازدواج و لذت جنسی برای مردای مذهبی حتی پررنگ تر از بقیست ؛ چرا که اون خویشتن داری کرده  که با زن خود بهترین لذت ها رو تجربه کنه ؛حالا تصور کنین زنش هم اهل این مسائل نباشه اون وقت چه سر خوردگی ای رو تجربه میکنه.

میخواهید مردی شما را بپرستد؟؟؟؟؟

*به حرفهاش گوش بدین.منظور از گوش دادن اطاعت کردن نیست بلکه منظور اینه که بذارید یه مرد از رویاهاش براتون حرف بزنه.حتی اگه به نظرتون دست نیافتنی بیاد. چون ادمی را از بین رویاهاش میشه شفاف تر دید.بذارید از آرزوی قبولیش تو امتحان دکترا تا گرفتن پذیرش دانشگاه میشیگان یا داشتن یه شرکت بزرگ یا رسیدن به مدیریت ایران خودرو یا گرفتن اجتهاد تو مدرسه ی شفائیه یا درآمد ماهی 20 میلیون یا داشتن بدنی متناسب براتون حرف بزنه.حتی از گوش کردن فراتر برید و اگه واقعا میخواید یه دختر استثنایی برای اون باشید در رویاهاش شریک شید و زاویه های زیباتر این دستاوردهارو براش بازگو کنید.چون به قول کارل یونگ دانشمند مشهور سوئیسی، "زنان به زبان روح عالم مجهزند و میتوانند به راحتی در سطح روح نهفته ی یک مرد با او صحبت کنند، چیزی که دوستان دیگر آن مرد فاقدش هستند." وقتی مردی را تایید میکنین و چشمانتون از تصور رویاهای اون برق میزنه ناگهان معجزه رخ میده و آن عبارت است از این که انسانی به انسان دیگه امید میده.مهم نیس که اون مرد مطلوب شما برای ازدواج باشه یا نه مهم اینه که شما رسالت انسان بودنتونو ایفا کردین.

معجزه ی دیگه وقوع عشق بین دو نفره.

اینها همون رمزهای اول و سوم مرداست.یعنی مرد حس کنه با شما به آرامش و پیشرفت میرسه.

پس زن باید به مرد نشون بده که هم گوهر زمینی و هم فرازمینی رو همراه با هم داره.و بدون ایجاد استرس و با در نظر گرفتن اصول شرعی و اخلاقی مرد رو به سمت ازدواج راهنمایی کنه.این اسمش سیاست ورزی نیست.وقتی زنی میخواد مردی رو خوشبخت کنه و به او شادی بده و تشویقش کنه و جسمو روحشو در اختیارش بذاره در ازای ازدوجی مطمئن، بهترین معامله ی هستی رخ میده.

شادی در برابر شادی

سعادت در برابر سعادت

ایمانی مضاعف برای زندگی معنوی و مادی شاد...  

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 

*باید بگم که چند وقت پیش این مشکل واسه دوستم پیش اومدو  با هم تونستیم حلش کنیم..شاید به درد شمام بخوره!